کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) xāreš ۱. خاریدن.۲. پیدا شدن حالت یا علتی در پوست بدن که باعث خاریدن آن شود.۳. (پزشکی) = جرب
-
جستوجو در متن
-
داالشیوخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] dā'oššo(i)yux خارش در مقعد.
-
شری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] šarā جوشهای ریز خارشدار.
-
حکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حکَّة] (پزشکی) [قدیمی] hekke هر بیماری پوستی همراه با خارش، مانند جرب.
-
پریون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بریون› (طب قدیم) paryun بیماری خارش پوست بدن؛ جَرَب؛ گری.
-
اندروب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انروب، اندوب، اندروج، اندوج› (پزشکی) [قدیمی] 'andarub نوعی بیماری پوستی که در آن جوشهایی با خارش بسیار روی پوست بدن پیدا میشود؛ جرب؛ گری؛ گال.
-
بشترم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بشتر، بسترم› (طب قدیم) boštaram نوعی بیماری پوستی که علائم آن جوشهای ریز سرخرنگ در پوست و خارش است.
-
خاراندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹خارانیدن› xārāndan کشیدن سر ناخن یا وسیلهای زبر بر روی پوست بدن، برای رفع خارش آن.
-
مورمور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) murmur حالتی که پیش از بروز تب و لرز عارض میشود و شخص احساس سرما و خارش پوست بدن میکند.
-
کرمک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: karmak، مصغر کِرم] (زیستشناسی) kermak ۱. کرم کوچک.۲. نوعی کرم کوچک و سفید که انگل لولۀ گوارش است و با تخمریزی در اطراف مخرج باعث خارش شدید میشود.
-
پدرمرده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pedarmorde کسی که پدرش مرده باشد؛ یتیم: ◻︎ پدرمرده را سایه بر سر فکن / غبارش بیفشان و خارش بکن (سعدی۱: ۸۰).
-
آلرژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: allergie] (پزشکی) 'ālerži ۱. دستگاه ایمنی بدن.۲. واکنش در برابر بعضی مواد غذایی، دارویی، و واکسن که با علایمی چون خارش، کهیر، شوک، التهاب، عسطه، و آبریزش همراه است.
-
کهیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) kahir عارضهای که به سبب آلرژی نسبت به بعضی مواد غذایی، سرمهای تزریقی، یا داروها بهطور ناگهانی بهصورت برآمدگیهای سرخرنگ و خارشدار در پوست بدن ظاهر میشود.
-
جرب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) jarab نوعی بیماری پوستی واگیردار که باعث سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن جوشهای بسیارریز روی پوست میشود. انگل آن در زیر پوست بدن سوراخهایی ایجاد میکند؛ پریون؛ گری؛ گال.