کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xārestān زمینی که در آن بوتههای خار بسیار روییده باشد؛ خارزار؛ خارسان.
-
جستوجو در متن
-
خارزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xārzār = خارستان
-
خارسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xārsān = خارستان: ◻︎ همان خارسان این سرای سپنج / که هم نازوگنج است و هم دردورنج (فردوسی۲: ۲۲۲).
-
کاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کازه، گاز› [قدیمی] kāz ۱. سیلی یا پسگردنی.۲. جای کندهشده در کوه یا بیابان برای اقامت مسافران یا چهارپایان: ◻︎ شهریاری که خلافش طلبد زود افتد / از سمنزار به خارستان وز کاخ به کاز (فرخی: ۲۰۳).۳. سقف.
-
ستان
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) [e]stān ۱. جای فراوانی چیزی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): باغستان، تاکستان، خارستان، ریگستان، سروستان، سنبلستان، گلستان، گورستان، نخلستان، نیستان.۲. با نامهای اقوم و طوایف ترکیب میشود: ارمنستان، افغانستان، انگلستان، بلوچستان، تاجیکستان، ترکستان،...