کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنظله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنظله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حنظلَة] (زیستشناسی) [قدیمی] hanzale = حنظل
-
جستوجو در متن
-
سپزگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] sepazgi نمامی؛ غمازی؛ سخنچینی: ◻︎ کی سپزگی کشیدمی ز رقیب / گر بدی یار مهربان با من (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴).
-
یا
فرهنگ فارسی عمید
(حرف) yā نشانۀ برابری یا تقابل دو یا چند چیز و امکان انتخاب یکی از آنها: یا این یا آن، یا مرگ یا نجات، ◻︎ یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْت مرگ رویاروی (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴).
-
رویارو
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹رویاروی› ruyāru ۱. روبارو؛ روبهرو؛ برابر هم؛ رویدرروی.۲. در مقابل: ◻︎ مهتری گر به کام شیر در است / شو خطر کن ز کام شیر بجوی ـ یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْتْ مرگ رویاروی (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴).
-
اسفند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسپند، سپند، اسپنج، سپنج› 'esfand ۱. ماه دوازدهم از سال خورشیدی؛ ماه سوم زمستان.۲. (زیستشناسی) گیاهی خودرو، با گلهای سفید کوچک و دانههای ریز سیاه.۳. (زیستشناسی) دانۀ خوشبوی این گیاه که آن را برای دفع چشمزخم در آتش میریزند: ◻︎ یارم ...