کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حمال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] hammāl ۱. کسی که بار حمل میکند.۲. (اسم، صفت) = باربر
-
واژههای همآوا
-
همال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: hamēmāl, hamhl] ‹هامال› [قدیمی] hamāl ۱. همتا؛ برابر؛ مثلومانند.۲. همسر.۳. انباز؛ همکار.۴. دوست؛ قرین.
-
جستوجو در متن
-
باربر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) bārbar کسی که بار بر پشت خود حمل میکند؛ حمال.
-
بالار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بالال، پالار، بالاگر› [قدیمی] bālār تیر چوبی بزرگی که در سقف به کار میرفته؛ شاهتیر سقف؛ حمال؛ سرانداز؛ افرسب؛ فرسپ؛ افرسپ: ◻︎ به چشمت اندر بالار ننگری تو به روز / به شب به چشم کسان اندرون ببینی کاه (رودکی: ۵۱۰).
-
طعنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طعنَة] ta'ne ۱. سخن کنایهآمیز که معمولاً به منظور توهین، تمسخر، و سرزنش بر زبان میآید.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] سرزنش؛ بدگویی: ◻︎ دو دوست با هم اگر یکدلند در همه حال / هزار طعنهٴ دشمن به نیمجو نخرند (ابنیمین: ۳۸۲).〈 طعنه زدن: ...