کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ho(e)sām شمشیر تیز و برّان.
-
جستوجو در متن
-
ایتوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'a(e)ytuk مژده؛ نوید؛ خبر خوش: ◻︎ از کلک توست نصرت دین محمدی / ایتوک ده به شاه که کلکم حسام توست (سوزنی: مجمعالفرس: ایتوک).
-
چکیده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čakide گرز: ◻︎ چکیدهٴ تو ز مغز یلان کند اعلام / حسام تو ز سر دشمنان دهد پیغام (شمس دهستانی: رشیدی: چکیده)
-
روین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ruyan ۱. = روناس: ◻︎ آنجا که حسام او نماید روی / از خون عدو شود گیا روین (عسجدی: لغتنامه: روین).۲. ریشۀ سرخرنگ این گیاه که در رنگرزی به کار میرود.
-
ترنگیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] tarangidan ۱. صدا کردن زهِ کمان هنگام تیر انداختن.۲. صدای خوردن گرز و شمشیر به سپر و مانند آن: ◻︎ ز کوب گرز و ترنگیدن حسام بُوَد / فضای معرکه همچون دکان آهنگر (اثیرالدین اومانی: لغتنامه: ترنگیدن).
-
ردالصدرعلی العجز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ادبی) raddossadre'alal'ajoz در بدیع، تکرار کلمۀ آخر بیت در اول بیت بعد، مانند کلمۀ «نظام» در این شعر: قوام دولت و دین روزگار فضل و هنر / ز فضل وافر تو یافت زیب و فر و نظام ـ نظام ملت و ملکی عجب نباشد اگر / به رونق است در این روز...