کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسادت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حسد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hasad ۱. = 〈 حسد بردن۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] مایۀ حسادت.〈 حسد بردن: (مصدر لازم) به مال و مقام کسی حسودی کردن و زوال آن را خواستن؛ حسادت.
-
غیرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَیرة] qeyrat ۱. حمیت؛ ناموسپرستی.۲. [قدیمی] رشک.〈 غیرت آوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] حسادت کردن.〈 غیرت بردن: (مصدر لازم) [قدیمی]۱. = 〈 غیرت آوردن۲. ناموسپرستی کردن.〈 غیرت داشتن: (مصدر لازم) تعصب و حمیت داشتن؛ حفظ...