کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرکت تند و سریع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تیزپر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] tizpar پرندهای که تند و سریع پرواز کند؛ تیزبال.
-
تیزبال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] tizbāl پرندهای که بسیار تند و سریع پرواز کند؛ تیزپر.
-
برق آسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] barq[']āsā ۱. برقمانند.۲. (قید) تند و سریع مانند برق.
-
تندنویسی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) tondnevisi ۱. تند نوشتن خط.۲. روش نوشتن سریع مطالب به کمک علامتهای اختصاری.
-
زود
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [پهلوی: zūt] zud ۱. [مقابلِ دیر] پیش از وقت.۲. (قید) تند؛ باشتاب؛ سریع.
-
سریع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sari' ۱. شتابنده.۲. زود؛ تند.۳. چست و چالاک.۴. (اسم) (ادبی) در عروض، بحری از شعر بر وزن مفتعلن مفتعلن فاعلات.
-
تند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tond ۱. [مقابلِ کُند] توٲم با شتاب؛ سریع.۲. شدید؛ قوی: آفتاب تند.۳. دارای سرازیری بسیار.۴. [مجاز] دارای رنگ چشمگیر: قرمز تند.۵. [مجاز] زشت؛ ناخوشایند: ◻︎ فرخزاد بفزود گفتار تند / دل مردم پرخِرد کرد کند (فردوسی: ۸/۶۴).۶. [مجاز] خشمگین.۷. دارای ...
-
پرشتاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) poršetāb ۱. سریع؛ چالاک؛ تند.۲. [قدیمی] بیآرام؛ بیقرار: ◻︎ هر آنگه که دانا بُوَد پرشتاب / چه دانش مر او را چه بر سبزه آب (فردوسی: ۷/۵۲).
-
بی کیار
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مرکب از بی + کیار (= تنبلی؛ کاهلی)] [قدیمی] bikiyār تند؛ سریع؛ بیدرنگ: ◻︎ مرد مزدور اندرآغازید کار / پیش او دستان همیزد بیکیار (رودکی: ۵۳۶).
-
هروله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هرولَة] [قدیمی] harvale تند راه رفتن؛ نوعی حرکت بین راه رفتن و دویدن.
-
یورغه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] ‹یراغ، یرغ، یرغا› yo(u)rqe ویژگی اسب آزموده و راهوار که تند حرکت کند و سوار را تکان ندهد.
-
کند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kond ۱. [مقابلِ تند] دارای حرکت آهسته و آرام.۲. [مقابلِ تیز] فاقد بُرندگی.
-
عاصف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'āsef ۱. تند؛ شدید.۲. (اسم) باد تند و شدید.
-
سپندآسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sepand[']āsā چستوچالاک؛ تیز و سریع.
-
آتش وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ātašvār مانند آتش در بالا گرفتن و افروخته شدن سریع.