کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حدقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حدقَة] (زیستشناسی) hadaqe ۱. سیاهی چشم؛ مردمک چشم.۲. حفرهای که چشم در آن جا دارد؛ کاسۀ چشم.
-
جستوجو در متن
-
احداق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع حدقَة] (زیستشناسی) [قدیمی] 'ahdāq = حدقه
-
حدق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حدقَة] [قدیمی] hadaq = حدقه
-
جلیدیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جلیدیَّة] (زیستشناسی) [قدیمی] jalidiy[y]e جسم جامد و غیرحاجب ماورا به شکل عدس که در قسمت خلفی حدقۀ چشم قرار دارد؛ عدسی چشم.