کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حجره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حجرَة، جمع: حُجَرات] hojre ۱. اتاقی در مدرسه یا کاروانسرا.۲. [قدیمی] غرفه؛ اتاق.۳. [قدیمی] خانه.۴. [قدیمی] ناحیه.
-
جستوجو در متن
-
حجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حُجرَة] [قدیمی] hojar = حجره
-
تیمچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُغدی. فارسی، مصغرِ تِیم] timče بنایی شبیه کاروانسرایی کوچک، شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا دادوستد کنند.
-
دودآهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دودآهنج، دودهنگ، دودهنج› [قدیمی] dud[']āhang ۱. دودکش؛ تنوره: ◻︎ حجرهای با چهار دودآهنگبر دل و دیده چون نباشد تنگ (نظامی۴: ۷۳۵).۲. تنورۀ بالای گلخن یا مطبخ.
-
بهمنجنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: بهنمگان] ‹بهمنچنه، بهمنچه› [قدیمی] bahmanjane = بهمنگان: ◻︎ اورمزد و بهمن و بهمنجنه فرخ بُوَد / فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجنه (منوچهری: ۹۷)، ◻︎ اندر آمد ز در حجرۀ من صبحدمی / روز بهمنجنه یعنی دوم از بهمنماه (انوری: ۴۱...
-
غرفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غرفَة، جمع: غُرَف و غرفات] qorfe ۱. هریک از اتاقکها یا اتاقهای یک نمایشگاه که در آن به عرضۀ کالا میپردازند.۲. هریک از حجرههای پیرامون مساجد و مدارس قدیمی.۳. [قدیمی] اتاقی که بالای اتاق دیگر ساخته شود؛ بالاخانه؛ برواره؛ پرواره؛ فرواره...
-
تیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُغدی] [قدیمی] tim ۱. کاروانسرا.۲. بنایی شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا دادوستد میکنند؛ بازار: ◻︎ امیدهاست که از یال او ادیم برند / هزار کفشگر اندر میان رستهٴ تیم (سوزنی: لغتنامه: تیم).