کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبذا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حبذا
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی، مرکب از حَبَّ (فعل ماضی) + ذا (اسم اشاره)] [قدیمی] habbazā چه نیکو است این؛ چه خوش است؛ چه خوب است؛ نیکا؛ خوشا؛ زهی؛ آفرین. Δ برای مدح و ستایش از چیزی به کار میرود.
-
جستوجو در متن
-
یکدش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] [قدیمی] yakdaš, yekdeš ۱. انسان یا حیوانی که از دو نژاد باشد؛ اکدش؛ دوتخمه؛ دورگ.۲. امتزاج؛ اتصال؛ آمیختگی دو چیز.۳. محبوب؛ مطلوب: ◻︎ حبذا فصلی که نرگس بی می از تٲثیر آن / میکند مستی و مخموری چو چشم یکدشان (ابنیمین: لغتنامه: یکدش).
-
فرخ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: farroxv] farrox ۱. مبارک؛ میمون؛ خجسته.۲. [قدیمی] زیباروی.۳. [قدیمی] کامیاب؛ خوشبخت.۴. [قدیمی] محترم؛ ارجمند؛ بزرگوار.۵. [قدیمی] خوشایند.۶. [قدیمی] نیک.۷. (شبه جمله) [قدیمی] خوشا؛ نیکا؛ حبذا.