کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاشیه نوشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حاشیه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] hāšiyebandi ۱. حاشیه درست کردن برای چیزی.۲. گلکاری کردن اطراف باغچه.
-
حاشیه دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] hāšiyedār دارای حاشیه؛ آنچه حاشیه داشته باشد؛ کنارهدار.
-
حاشیه دوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] hāšiyeduzi دوختن حاشیه بر جامه، پارچه، و مانند آن.
-
حاشیه نشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] hāšiyenešin ۱. کنارهنشین.۲. کسی که کنار مجلس مینشیند.
-
حاشیه نویس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] hāšiyenevis کسی که بر کتابی حاشیه مینویسد.
-
جستوجو در متن
-
تحشیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تحشیَة] [قدیمی] tahšiye ۱. حاشیه زدن.۲. حاشیه دوختن به جامه.۳. حاشیه نوشتن بر کتاب؛ حاشیهنویسی.
-
یادداشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) yāddāšt ۱. هرعلامت و نشانی که برای یادآوری قرار بدهند.۲. ورق کاغذ یا دفترچهای که مطلبی را در آن بنویسند که فراموش نشود.۳. نقد یا شرحی کوتاه بر حاشیۀ مطلبی.〈 یادداشت برداشتن: (مصدر لازم) = 〈 یادداشت کردن〈 یادداشت کردن: (مصدر متعد...