کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حارّه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حاره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حارَّة] hārre ۱. گرم؛ گرمسیری: بلاد حاره.۲. (طب قدیم) دارای خاصیت گرم: ادویهٴ حاره.
-
واژههای همآوا
-
حاره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حارَّة] hārre ۱. گرم؛ گرمسیری: بلاد حاره.۲. (طب قدیم) دارای خاصیت گرم: ادویهٴ حاره.
-
جستوجو در متن
-
دلفین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی، فرانسوی: dauphin] dolfin ۱. (زیستشناسی) نوعی ماهی بزرگ پستاندار، به طول سه متر، تیرهرنگ، سری شبیه خوک و دهانی دارای دندان که در اقیانوس هند و مناطق حاره زندگی میکند. آن را برای روغنش صید میکنند. خوک دریایی؛ خوکماهی.۲. (نجوم) از صو...
-
منطقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مِنطقَة، جمع: مناطق] mantaqe ۱. (جغرافیا) هریک از قسمتهای پنجگانۀ کرۀ زمین که از لحاظ درجۀ حرارت تقسیم شده: منطقهٴ حاره، منطقهٴ معتدلهٴ جنوبی، منطقهٴ معتدلهٴ شمالی، منطقهٴ منجمدۀ جنوبی، منطقهٴ منجمدۀ شمالی.۲. (نظامی) جبهۀ جنگ.