کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاجت روا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تنجیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanjiz روا کردن؛ برآوردن حاجت.
-
اسعاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'es'āf ۱. برآوردن؛ روا کردن؛ برآوردن حاجت.۲. کارگشایی کردن؛ یاری کردن.
-
انجاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enjāz ۱. وفا کردن به وعده.۲. روا کردن حاجت کسی.
-
روا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: rawāk] ravā ۱. جایز.۲. شایسته؛ سزاوار: ◻︎ نه در هر سخن بحث کردن رواست / خطا بر بزرگان گرفتن خطاست (سعدی: ۱۴۵).۳. (فقه) آنچه شرع عمل به آنرا جایز دانسته؛ مباح؛ حلال.۴. [قدیمی] پررونق؛ رایج: ◻︎ ضعف و کساد بیش نترساندم کزاو / بازوی من قوی...