کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیرجیرَک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جیرجیرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) jirjirak حشرهای شبیه ملخ که نوع نر آن بهوسیلۀ اندام نازکی در زیر شکم صدای تیز و بلندی تولید میکند؛ جزد؛ چزد؛ جرواسک.
-
واژههای همآوا
-
جیرجیرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) jirjirak حشرهای شبیه ملخ که نوع نر آن بهوسیلۀ اندام نازکی در زیر شکم صدای تیز و بلندی تولید میکند؛ جزد؛ چزد؛ جرواسک.
-
جستوجو در متن
-
سیرسیرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sirsirak = جیرجیرک
-
جرواسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جراسک، چراسک› (زیستشناسی) [قدیمی] jarvāsak =جیرجیرک
-
راست بالان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ راستبال] (زیستشناسی) rāstbālān گروهی از حشرات با دگردیسی تدریجی، مانند ملخها، جیرجیرکها، آخوندکها.
-
جیرجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) jirjir ۱. صدای سوسک، جیرجیرک، موش، و امثال آن.۲. صدای زیر و نازک، مانند صدای دری که روغنکاری نشده باشد.