کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جگرخراش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جگرخراش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] jegarxarāš ۱. دلخراش؛ اندوهآور؛ ناراحتکننده.۲. ترسناک.
-
جستوجو در متن
-
خراش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xarāš ۱. اثری که از ناخن یا آلتی نوکتیز بر روی چیزی پیدا میشود.۲. زخم کوچک و سطحی بر روی پوست.۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] هرچیز بیفایده و دورریختنی.۴. (بن مضارعِ خراشیدن) = خراشیدن۵. خراشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آسمانخراش، جگرخراش، دلخراش،...