کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَوَارِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جِوار] ja(e)vār همسایگی.
-
هم جوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] hamjavār همسایه.
-
واژههای همآوا
-
جوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جِوار] ja(e)vār همسایگی.
-
جستوجو در متن
-
همسایگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) hamsāyegi همسایه بودن با هم؛ در جوار یکدیگر زندگانی کردن.
-
همسایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hamsāye کسی که با دیگری در یک منزل یا در خانۀ کنار خانۀ او زندگی میکند؛ همجوار.
-
مجاورت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجاوَرة] mojāverat ۱. همسایگی کردن با کسی؛ در جوار کسی یا جایی به سر بردن.۲. همسایگی.