کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جولان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ناورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nāvard ۱. نبرد؛ جنگ.۲. جولان و گردش گرد یکدیگر: ◻︎ خیالی کرد با خود کاین جوانمرد / که زد بر دور من چون چرخ ناورد (نظامی۱: ۱۴۹).〈 ناورد بردن: (مصدر لازم) [قدیمی] حمله بردن؛ حمله کردن.〈 ناورد دادن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) [قدیمی...
-
مجال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] majāl ۱. فرصت.۲. [قدیمی] محل جولان؛ جای جولان کردن؛ جولانگاه.〈 مجال دادن: (مصدر لازم) فرصت دادن؛ وقت دادن.〈 مجال داشتن: (مصدر لازم) وقت داشتن؛ فرصت داشتن.
-
مجاولت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجاوَلة] [قدیمی] mojāvelat ۱. با هم جولان کردن.۲. با یکدیگر گشتن در جنگ یا در کشتی برای پیروزی یافتن بر یکدیگر.