کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوان اسپرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جوان بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] javānbaxt خوشبخت؛ نیکبخت.
-
جوان مرگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) javānmarg کسی که در جوانی مرده باشد.
-
تازه جوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] tāzejavān کسی که تازه به سن جوانی رسیده؛ نوجوان.
-
همیشک جوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (زیستشناسی) [قدیمی] hamišakjavān = همیشهبهار