کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوامع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوامع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع جامع و جامعَة] javāme' =جامعه
-
جستوجو در متن
-
خلیفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خلیفَة، جمع: خُلَفاء و خَلائِف] xalife ۱. عنوان هریک از جانشینان پیغمبر.۲. رهبر مذهبی برخی جوامع مسیحی شرقی.۳. = خمیرگیر۴. [قدیمی] قائممقام؛ جانشین.۵. [قدیمی] داروغه.
-
جامع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] jāme' ۱. [جمع: جوامع] هر چیز تمام و کامل.۲. مشتمل بر. حاوی.۳. جمعکننده؛ گردآورنده؛ فراهمآورنده.۴. (اسم) مسجد بزرگ هر شهر که در آن نماز جمعه میخوانند؛ مسجد آدینه.
-
جامعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جامعَة، مؤنثِ جامع] jāme'e ۱. [جمع: جوامع] گروهی از مردم که با هم وجه اشتراک داشته باشند و در سرزمینی واحد زندگی کنند.۲. نهادی که بهوسیلۀ مؤسسات، افراد، و کشورها برای اهداف ویژای تشکیل میشود: جامعهٴ دانشجویان.〈 جامعهٴ روحانیت...
-
جغرافیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] joqrāfiyā علم بررسی عوارض کرۀ زمین، اوضاع طبیعی و سیاسی کشورها، و چگونگی زندگی اقوام و ملل و سایر موجودات؛ جغرافی.〈 جغرافیای اقتصادی: شاخهای از علم جغرافیا، که به بررسی تولید، توزیع، و مصرف فراوردهها میپردازد.&la...