کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهش 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
موتاسیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mutation] (زیستشناسی) mu(o)tāsiyon = جهش
-
جه
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ جهیدن و جَستن) jah ۱. =جهیدن۲. (اسم مصدر) [قدیمی] جهش.
-
شیرجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) širje ۱. (ورزش) در شنا، پریدن در آب از ارتفاع بلند بهطوریکه هنگام فرود آمدن دست و سر بهطرف آب باشد.۲. پرش و جهش به طرف چیزی.
-
ورجلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] varjalā ۱. جهش.۲. دادوفریاد و جنجال.〈 ورجلا زدن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. دادوفریاد و جنجال راه انداختن.۲. جهیدن و بیرون جستن از دام: ◻︎ خواست نیفتاده به دام بلا / خیزد و زآن ورطه زند ورجلا (ایرجمیرزا: ۱۱۱).
-
خیز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ خواستن) xiz ۱. = خاستن۲. (اسم مصدر) پَرِش؛ جهش.۳. خیزنده (در ترکیب با کلمه دیگر): حاصلخیز، سبکخیز، سحرخیز، شبخیز.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] بلند شدن.〈 خیز برداشتن: (مصدر لازم) [عامیانه] جستن؛ جهیدن.〈 خیز کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] =...
-
تیرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tirak ۱. [مصغرِ تیر] [قدیمی] تیر کوچک: ◻︎ چه چیز است آن رونده تیرکِ خُرد / چه چیز است آن پَلالَک تیغ بُران (رودکی۱: ۱۲۰).۲. جهش خون از رگ یا آب از سرنگ، سوراخ مشک، و مانندِ آن.۳. ‹دیرک› ستونی که در وسط چادر یا سراپرده برپا میشود و چادر بر روی ...
-
سرطان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] saratān ۱. (پزشکی) تکثیر بیرویۀ سلولها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافتهای مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت میشود؛ تومور؛ کنسر.۲. (نجوم) چهارمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۳. چهارمین برج از برجهای...