کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگ حاشیهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جنگ آزما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹جنگآزمای› [قدیمی] jang[']āz[e]mā =جنگجو
-
جنگ آزموده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] jamg[']āz[e]mude کسی که جنگ کرده و تجربه و مهارت در جنگ پیدا کرده است؛ رزمآزموده؛ دلیر؛ جنگجو؛ جنگدیده.
-
پیش جنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pišjang ۱. آنکه پیش از دیگران به دشمن حمله کند؛ کسی که در نبرد پیشی کند.۲. سپاهیانی که در صف جلو به سوی مواضع دشمن بروند.