کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنگنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jangande ۱. جنگکننده.۲. هواپیمای نظامی.
-
جستوجو در متن
-
محارب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mohāreb ۱. جنگکننده؛ جنگجو؛ جنگنده.۲. (فقه) کسی که علیه حکومت اسلامی به جنگ برخاسته که واجبالقتل است.
-
حربی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به حرب) [عربی. فارسی] [قدیمی] harbi ۱. مربوط به جنگ؛ جنگی.۲. در حال جنگ؛ جنگنده.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاه ماهور.
-
جنگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به جنگ) jangi ۱. مربوط به جنگ.۲. دارای کاربرد در جنگ: سلاح جنگی.۳. جنگجو؛ جنگنده.۴. (قید) [مجاز] با سرعت زیاد؛ شتابان.