کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جني پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جنیّ] [قدیمی] jani[yy] میوۀ تازهچیدهشده.
-
جنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به جن) [عربی. فارسی] jenni ۱. جنزده.۲. [مجاز] خشمگین.۳. (اسم) [قدیمی] جن.
-
جستوجو در متن
-
تابعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: تابعَة، مؤنثِ تابِع] tābe'e ۱. = تابع۲. [قدیمی] خادمه.۳. (اسم) [قدیمی] در باور قدما، پری یا جنی که همزاد و همراه انسان است.