کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جنبَة] jambe ۱. جلوۀ خاصی از محتوای یک چیز.۲. موضع خاصی که از آن چیزی نمایان میشود، یا میتوان چیزی را دید.۳. [مجاز] توانایی یا قابلیت روحی برای تحمل چیزی؛ ظرفیت.
-
واژههای مشابه
-
بی جنبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [عامیانه] bijambe فاقد ظرفیت و خویشتنداری در برابر حوادث.
-
جستوجو در متن
-
فتیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: fétiche] fetiš آنچه نزد اقوام ابتدایی دارای جنبۀ رازآمیز و جادویی بوده و پرستش میشده.
-
روان پزشکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) ravānpezeški علمی که دربارۀ جنبههای مختلف روحی و معالجۀ بیماریهای روانی بحث میکند.
-
خوش بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ بدبین] xošbin ویژگی کسی که به جنبههای مثبت امور مینگرد؛ امیدوار.
-
نظری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به نظر) [عربی. فارسی] nazari ۱. [مقابلِ عملی] ویژگی علمی که متمرکز بر جنبههای غیرعملی است.۲. دارای جنبۀ غیرعملی؛ ذهنی.۳. دورۀ آموزش متوسطه، شامل کلاسهای اول تا سوم دبیرستان.
-
کج بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کژبین› [قدیمی] kajbin ۱. (پزشکی) = لوچ۲. آنکه به جنبههای منفی چیزی توجه میکند؛ بداندیش.
-
من لدن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] menladon ۱. از نزد؛ از جانب.۲. [مجاز] از جانب خدا؛ دارای جنبۀ الوهی.
-
محض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mahz ۱. هرچیز خالص که با چیز دیگر آمیخته نشده باشد؛ خالص.۲. صرف؛ بیچونوچرا.۳. [مقابلِ کاربردی] علمی که تنها جنبۀ نظری دارد: شیمی محض.
-
روان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (پزشکی) ravānšenāsi دانش بررسی جنبهها و کارکردهای مختلف روان انسان و معالجۀ ناهنجاریهای آن؛ علمالروح؛ علمالنفس؛ معرفةالنفس؛ پسیکولوژی
-
نسطوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به نسطوریوس، اسقف قسطنطنیه) ‹نستوری، نسطوریه› ne(a,o)sturi فرقهای از مسیحیان که برای مسیح دو جنبۀ الهی و انسانی قائل هستند و در عراق، ایران، لبنان، و سوریه اقامت دارند.
-
اسکولاستیک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: scolastique] 'eskolāstik ۱. مدرسهای؛ مربوط به مدرسه؛ درسی.۲. مربوط به مدرسههای قرون وسطی.۳. (اسم) (فلسفه) شعبهای از فلسفه که در قرون وسطی در مدرسهها و دیرهای وابسته به کلیسا تدریس میشد و بیشتر جنبۀ مذهبی داشت.
-
آگهی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āgahi ۱. نوشتهای که بهوسیلۀ آن مطلبی را به اطلاع مردم برسانند؛ مطلبی که از طرف کسی یا بنگاهی بهوسیلۀ روزنامه یا رادیو یا تلویزیون انتشار داده شود و جنبۀ تبلیغ داشته باشد؛ اعلان.۲. [قدیمی] آگاهی؛ اطلاع؛ خبر.