کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنبش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنبش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر از جنبیدن) [پهلوی: ĵunbišn] jombeš ۱. تکان؛ حرکت.۲. [مجاز] تغییر.۳. نهضت.۴. (اسم) (سیاسی) گروهی که برای دستیابی به اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و امثال آن فعالیت میکند: جنبش آزادیبخش فلسطین.〈 جنبش آبا: حرکت و سیر کوکبهای سیار، مان...
-
واژههای مشابه
-
گران جنبش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gerānjombeš آنکه دیر از جا بجنبد؛ آنکه به کندی حرکت کند: ◻︎ شبی تیره چو کوهی زاغ بر سر / گرانجنبش چو زاغی کوه بر پر (نظامی۲: ۲۵۰).
-
جستوجو در متن
-
لرزش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) larzeš تکان؛ جنبش.
-
حراک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] harāk حرکت؛ جنبش.
-
وزش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) vazeš جنبش هوا.
-
هزت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هزّة] ‹هزه› [قدیمی] hazzat جنبش؛ تکان.
-
صعصعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صعصعَة] [قدیمی] sa'sa'e حرکت؛ جنبش.
-
تزعزع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taza'zo' جنبیدن؛ از جا تکان خوردن؛ جنبش.
-
تحرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taharrok حرکت کردن؛ جنبیدن؛ جنبش داشتن.
-
لرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹لرزه› larz ۱. تکان؛ جنبش.۲. (پزشکی) جنبش مداوم بدن که از سرما یا برخی بیماریها مانند بیماری مالاریا به انسان عارض میشود.
-
بطش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] batš ۱. تندی؛ خشم؛ قهر.۲. حرکت؛ جنبش.
-
رکضت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رکضَة] [قدیمی] rakzat ۱. حرکت؛ جنبش.۲. جنباندن پا.
-
نهوض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nohuz ۱. حرکت کردن.۲. کوچ کردن.۳. جنبش.