کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنباننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنباننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت از جنباندن) jombānande تکاندهنده.
-
جستوجو در متن
-
لاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] lānande تکاندهنده؛ جنباننده.
-
تکاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) te(a)kānande کسی که چیزی را تکان بدهد؛ جنباننده.
-
سلسله جنبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] selselejombān کسی که گروهی را به طریقی تحریک و رهبری کند؛ باعث؛ محرک؛ سلسلهجنباننده.
-
محرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] moharrek ۱. تحریککننده.۲. (صفت) ایجادکنندۀ حساسیت.۳. (صفت) [قدیمی] بهحرکت درآورنده؛ جنباننده.
-
جنبان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jombān ۱. در حال جنبیدن؛ جنبنده: منارجنبان.۲. (بن مضارعِ جنباندن) =جنباندن۳. جنباننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سلسلهجنبان.