کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنبان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jombān ۱. در حال جنبیدن؛ جنبنده: منارجنبان.۲. (بن مضارعِ جنباندن) =جنباندن۳. جنباننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سلسلهجنبان.
-
واژههای مشابه
-
جنب جنبان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹جنبانجنبان› [قدیمی] jombjombān ۱. جنبنده.۲. در حال جنبیدن.
-
سلسله جنبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [مجاز] selselejombān کسی که گروهی را به طریقی تحریک و رهبری کند؛ باعث؛ محرک؛ سلسلهجنباننده.