کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جنابه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] jonābe ۱. بچهای که با بچۀ دیگر در یک موقع از یک شکم زاییده شده باشد؛ دوقلو؛ توٲمان: ◻︎ دولت و ملت جنابه زاد چو جوزا / مادر بخت یگانهزای صفاهان (خاقانی: ۳۵۳ حاشیه).۲. (قید) بهصورت توٲمان: ◻︎ قصه چه کنم که در ره عشق / با محنت و غم جناب...
-
واژههای همآوا
-
جنابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جَنابة] (فقه) je(a)nābat ۱. حالت انسان پس از مقاربت یا انزال منی که غسل بر او واجب میشود.۲. غسلی که برای از میان بردن این حالت انجام میشود.۳. [قدیمی] سو؛ جانب.
-
جستوجو در متن
-
دوقلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹دوغلو› (زیستشناسی، پزشکی) doqolu دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند؛ جنابه؛ دوبلغانه؛ توٲمان.