کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلعب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
جلاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] jallāb ۱. کسی که بنده و برده را از شهری به شهر دیگر برای فروش ببرد.۲. جلبکننده؛ به طرفیکشنده.
-
جلاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: گلاب] [قدیمی] jollāb شربتی که از گلاب و عسل یا شکر درست میکردند: ◻︎ نشاید بُرد سعدی جان از این کار / مسافر تشنه و جلاب مسموم (سعدی۲: ۵۱۷).