کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جشن سده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sade ۱. = قرن۲. [قدیمی] جشنی که ایرانیان قدیم در روز دهم بهمن میگرفتند و در شب دهم بهمن آتش بسیار میافروختند و بر گرد آن شادی میکردند: ◻︎ شب آمد بر افروخت آتش چو کوه / همان شاه در گرد او با گروه ـ یکی جشن کرد آن شب و باده خورد / سده نام آن ج...
-
خاکدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xākdān ۱. جای ریختن خاک یا خاکروبه: ◻︎ بیفتد همه رسم جشن سده / شود خاکدان جمله آتشکده (فردوسی۲: ۲۴۸۹)، ◻︎ چو در خاکدانِ لحد خفت مرد / قیامت بیفشاند از موی گرد (سعدی۱: ۱۸۹).۲. [مجاز] دنیا: ◻︎ همه زاین خاکدان اندرگذشتند / بُدَند از خاک، ...
-
ردالقافیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ردّالقافیَة] (ادبی) raddolqāfiye در بدیع، تکرار قافیۀ مصراع اول از مطلع غزل یا قصیده در آخر بیت دوم، مانند این شعر: بر لشکر زمستان نوروز نامدار / کردهست رای تاختن و قصد کارزار ـ واینک بیامدهست به پنجاه روز پیش / جشن سده طلایۀ نوروز و ن...
-
طلایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: طلائع] talāye ۱. [مجاز] اولین نشانهای که از هرچیز نمایان و جلوهگر میشود: ◻︎ نه روزش طلایه نه شب پاسبان / سیاه است همچون رمه بیشبان (فردوسی: ۶/۳۱۸)، ◻︎ واینک بیامدهست به پنجاه روز پیش / جشن سده طلایهٴ نوروز و نوبهار (منوچهر...