کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جستجو کردن در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تجسس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tajassos جستجو کردن در امری یا چیزی.
-
تحری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taharri ۱. درنگ کردن؛ تٲمل کردن.۲. در طلب امر بهتر و صوابتر بودن؛ جستجو کردن رٲی صوابتر و درستتر.۳. حقیقتجویی.
-
طلب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] talab ۱. جستجو؛ جستن.۲. (اسم) [مقابلِ بدهی] [مجاز] پولی یا چیزی که بهکسی وام داده باشند.۳. (بن مضارعِ طلبیدن) = طلبیدن۴. طلبنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آزادیطلب، آشوبطلب، جاهطلب، داوطلب، صلحطلب.۵. (تصوف) از مراحل سلوک که در آن...
-
پوییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) puy(')idan ۱. دویدن.۲. بهشتاب رفتن.۳. به هر سو رفتن و جستجو کردن: ◻︎ به گرد او نرسد پای جهد من هیهات / ولیک تا رمقی در تن است میپویم (سعدی۲: ۵۲۶).
-
رد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ردّ] rad[d] ۱. قبول نکردن؛ نپذیرفتن.۲. بازگرداندن؛ بازدادن.۳. انکار کردن چیزی با دلیل و برهان.۴. (اسم) نشان؛ اثر.۵. (صفت) مخالف؛ منفی: جواب رد.۶. غیرقابلقبول؛ مردود: این نظریه رد است.۷. [عامیانه] قبول نشده در امتحان و مانند آن.&lan...