کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جستجو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جستجو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹جستجوی، جستوجو› josto(e)ju تلاش برای یافتن و بهدست آوردن چیزی؛ تفحص؛ کاوش.
-
جستوجو در متن
-
فحص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] fahs ۱. کاویدن؛ جستجو کردن.۲. کاوش؛ جستجو.
-
پی جویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) peyjuy(')i رد و اثر چیزی را جستجو کردن.
-
مفتقد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moftaqad گمشده؛ جستجوشده.
-
تجسس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tajassos جستجو کردن در امری یا چیزی.
-
بازجست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] bāzjost بازجستن؛ جستجو؛ تجسس؛ پژوهش.
-
بازکاویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bāzkāvidan کاویدن؛ کاوش کردن؛ جستجو کردن.
-
کاونده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kāvande کسی که جایی را میکاود؛ جستجوکننده.
-
واکاویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) vākāvidan جستجو کردن؛ تفحص کردن؛ بازکاویدن.
-
تفحص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tafahhos جستجو کردن؛ کاوش کردن؛ تحقیق کردن دربارۀ امری یا چیزی.
-
یوزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹یوسیدن› [قدیمی] yuzidan طلب کردن؛ جستن؛ جستجو کردن.
-
کنکاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مغولی] ‹کنکاج› kankāš ۱. شور؛ مشورت.۲. جستجو؛ تفحص.
-
پالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] pāleš ۱. تفحص؛ جستجو؛ کاوش.۲. تصفیه.
-
جستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) jostan ۱. جستجو کردن؛ جوییدن.۲. پیدا کردن؛ یافتن.