کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: جریء] jari ۱. دلیر؛ بیباک.۲. گستاخ.
-
جری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: اجراء] jeri وظیفه؛ راتبه: ◻︎ دور از او وز همتِ او کاینقدر / از جریام آیدش اندر نظر (مولوی: ۵۸۹).