کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جذام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جذام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) jozām بیماری عفونی مزمن که از علائم آن کمخونی، خستگی زیاد، سردرد، اختلال در دستگاه تنفس و دستگاه گوارش، درد مفاصل، تب، زکام، و خونریزی از بینی میباشد. گاهی مادۀ متعفنی از بینی خارج میشود، موهای پلک و ابروها میریزد، لکههایی د...
-
واژههای مشابه
-
جذام خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] jozāmxāne بیمارستانی که مبتلایان به مرض جذام را در آنجا نگاهداری و معالجه میکنند.
-
جستوجو در متن
-
آکله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: آکلَة] (پزشکی) 'ākele جذام
-
مجذوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] majzum کسی که جذام دارد.
-
داالاسد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] dā'ol'asad = جذام
-
کلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] koli جذام؛ خوره.
-
لوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] luri خوره؛ جذام.
-
جذامی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به جذام) [عربی. فارسی] (پزشکی) jozāmi کسی که مبتلا به بیماری جذام باشد.
-
خوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xore ۱. (پزشکی) = جذام۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] علاقهمند.۳. [قدیمی] طعمه.