کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
جز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jaz =جزیره
-
جز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) jez[z] ۱. صدایی که از برخورد آب به آتش یا هرچیز داغ شنیده میشود.۲. صدای تف دادن چیزی در روغن؛ جزجز.〈 جز جگر زدن: [عامیانه، مجاز] به درد بیدرمان مبتلا شدن.〈 جز زدن: (مصدر لازم) [مجاز]۱. سوختن و جزجز کردن چیزی در روی آتش.۲. از سوز...
-
جز
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) joz ۱. غیراز؛ مگر؛ الا.۲. [قدیمی] علاوهبر.〈 بهجز: (حرف اضافه) جز؛ غیر؛ مگر.
-
جز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] joz' ۱. [جمع: اجزاء] بخش، قسمت، یا پارهای از چیزی.۲. (صفت) [مجاز] دونپایه.۳. هریک از بخشهای سیگانۀ قرآن.〈 جزء جمع: [منسوخ] ارزیابی مالیاتی.〈 جزء لایتجزا: [قدیمی]۱. ذرهای که قابل تجزیه نباشد.۲. (فلسفه) جوهر فرد.