کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جایگزین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جایگزین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹جاگزین› jāygozin کسی یا چیزی که بهجای کسی یا چیزی دیگر قرار میگیرد و معمولاً هر دو دارای ویژگیهای مشابه میباشند.
-
جستوجو در متن
-
جاگزین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jāgozin =جایگزین
-
متحیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motahayyez ۱. مجتمعگشته.۲. جایگزین.
-
اخلاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'exlāf ۱. وعدۀ دروغ دادن؛ خلاف کردن در وعده.۲. جایگزین کردن.
-
ماشینیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [فرانسوی: machinisme] māšinism جایگزین کردن ماشین بهجای نیروی انسانی برای انجام کارهای صنعتی.
-
ملکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملکَة، جمع: ملکات] malake ۱. ملک و قدرت.۲. صفت راسخ در نفس؛ قدرت و توانایی کاری یا سرعت ادراک که در اثر تمرین و ممارست در طبیعت انسان متمکن و جایگزین شود.
-
پیوند
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پیوستن) [پهلوی: patwand] ‹پدوند› peyvand ۱. = پیوستن۲. (اسم مصدر) اتصال؛ پیوستگی؛ همبستگی.۳. (اسم مصدر) ازدواج؛ وصلت: پیوندتان مبارک باد.۴. (اسم مصدر) (زیستشناسی) اتصال جوانه یا شاخۀ درختی به شاخه یا ساقۀ درخت دیگر که از همان نوع یا شبیه ...