کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جایگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جایگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جایگه، جاگه› jāygāh ۱. محل؛ مکان.۲. هر نقطه و محلی که کسی یا چیزی در آن قرار بگیرد.۳. [مجاز] مقام؛ مرتبه.۴. خانه؛ سرا؛ منزل.۵. لُژ.۶. [قدیمی، مجاز] فرصت؛ مجال: ◻︎ اگر سستی آرید یک تن به جنگ / نمانَد مرا جایگاهِ درنگ (فردوسی: ۲/۴۰۱).۷. [قدیمی، ...
-
جستوجو در متن
-
منصه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مِنصَّة] [قدیمی] manasse جایگاه.
-
جاگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jāgah =جایگاه
-
جایگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ جایگاه] jāygah =جایگاه
-
معان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ma'ān منزل؛ جایگاه.
-
شبانگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شبگاه، شوگاه› [قدیمی] šabāngāh جایگاه گوسفندان در شب.
-
درش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] darš طویله؛ اسطبل؛ جایگاه اسبان.
-
طرب آباد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] tarab[']ābād جایگاه طرب و شادی.
-
ماوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مٲویٰ] ma'vā ۱. جایگاه؛ مَسکن.۲. پناهگاه.
-
مغکده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] moqkade جایگاه مغان؛ محل اجتماع مغان.
-
شیرلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] širlān ۱. جایگاه شیر.۲. جایی که شیر بسیار باشد.
-
آسیاکده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آسکده› 'āsiyākade جایگاه آسیا؛ محل آسیا؛ آسیاخانه؛ سرآسیا.
-
عطن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'atan خوابگاه شتران و جایگاه یا آغل گوسفندان نزدیک آب.
-
غم دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] qamdān ۱. جای غم؛ جایگاه غم.۲. [مجاز] دنیا.