کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جانباز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جانباز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، اسم) jānbāz ۱. در دورۀ جمهوری اسلامی، کسی که در جنگ میان ایران و عراق، معلول شده است.۲. [قدیمی] کسی که جان خود را به خطر اندازد؛ ازجانگذشته.۳. [قدیمی] دلیر؛ بیباک.۴. [قدیمی] بندباز.
-
جستوجو در متن
-
جان سپار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: gyānapaspār] [قدیمی] jānsepār کسی که در راه کس دیگر از جان خود بگذرد؛ جانسپارنده؛ جانباز؛ فدایی.
-
باز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ باختن) bāz ۱. = باختن۲. بازیکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آبباز، چترباز، شطرنجباز، گاوباز، قمارباز.۳. علاقهمند به (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خروسباز، کبوترباز، گُلباز، رفیقباز.۴. دارای مهارت در چیزی و عملکننده به آن (در ترکیب با کلم...