کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جام و قدح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جام خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jāmxāne ۱. نورگیر حمام.۲. [قدیمی] خانهای که به دیوارهای آن آیینه یا شیشه نصب کرده باشند.
-
جستوجو در متن
-
راوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: راووق] [قدیمی] rāva(o)q ۱. ظرفی که در آن شراب را صاف میکردند؛ پالونه؛ راوک.۲. جام شراب؛ قدح.۳. [مجاز] شراب زلال و بیدُرد.۴. (صفت) [مجاز] زلال.
-
ساتگنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹ساتگینی، ساتگن، ساتگین، ساتکن، ساتکین، ساتگی› [قدیمی] sātgeni قدح بزرگ شرابخوری که پر از شراب میکردند و بر سر سفره میگذاشتند: ◻︎ چون می خورم به ساتگنی یاد او خورم / وز یاد او نباشد خالی مرا ضمیر (عماره: شاعران بیدیوان: ۳۵۸)، ◻︎ من...