کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثَلاَثَةِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ثلاثه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ثلاثَة] [قدیمی] salāse سهگانه.〈 ثلاثهٴ غَسّاله: [قدیمی] سه جام شراب که صبح مینوشیدند و آن را شویندۀ فضول بدن و زائلکنندۀ غمها میدانستند؛ ستا؛ سهتا: ◻︎ ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود / واین بحث با ثلاثهٴ غساله میرود (حافظ: ۴...
-
واژههای همآوا
-
سلاست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سلاسة] salāsat ۱. نرمی؛ آسانی.۲. روانی کلمات که در آن الفاظ ثقیل و مشکل نباشد.۳. [قدیمی] نرم شدن.۴. [قدیمی] نرمخوی شدن.۵. [قدیمی] رام شدن.
-
جستوجو در متن
-
ستا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ سهتا] setā ۱. سه عدد.۲. [قدیمی] = ثلاثه 〈 ثلاثۀ غساله
-
سه ارکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] se'arkān = موالید 〈 موالید ثلاثه
-
سه فرزند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] sefarzand = موالید 〈 موالید ثلاثه
-
سه گوهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] sego[w]har = موالید 〈 موالید ثلاثه
-
موالید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مولود] [قدیمی] mavālid = مولود〈 موالید ثلاثه: [قدیمی، مجاز] جماد، نبات، و حیوان.〈 موالید سهگانه: = 〈 موالید ثلاثه
-
سه بعدی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [فارسی. عربی] (ریاضی) sebo'di طول، عرض، و عمق؛ سهدوری؛ ابعاد ثلاثه.
-
اقانیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اُقنوم] [قدیمی] 'aqānim = اقنوم〈 اقانیم ثلاثه: [قدیمی] در مسیحیت، اَب، ابن، و روحالقُدُس؛ سه اقنوم.
-
اقنوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مٲخوذ از یونانی، جمع: اقانیم] [قدیمی] 'oqnum ۱. شخص؛ کالبد.۲. اصل و سبب چیزی.〈 سه اقنوم: در آیین مسیحیت، اَب، ابن، و روحالقُدُس؛ اقانیم ثلاثه.
-
ابعاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بُعد] 'ab'ād = بُعد〈 ابعاد هندسی (ثلاثه، سهگانه): (ریاضی) طول (درازا)، عرض (پهنا)، و عمق (ژرفا).
-
ثالث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sāles سوم.〈 ثالث ثلاثه: [قدیمی]۱. سوم از سه.۲. [مجاز] در مسیحیت، هریک از اقنومهای سهگانه، شامل پدر، پسر، و روحالقُدُس.
-
سه گانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) segāne ۱. تشکیلشده از سه عضو؛ سهتایی.۲. [قدیمی] سه جام شراب که صبح بنوشند؛ ستا و ثلاثۀ غساله: ◻︎ غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانهٴ ایزد سهگانهای گیرد (نزاری: مجمعالفرس: ۱۶۲۶).