کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] saqal ۱. باروبنه و حشم مسافر.۲. مال؛ متاع.۳. هر چیز نفیس.
-
ثقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] seql ۱. سنگین شدن؛ سنگینی.۲. (پزشکی) یبوست.۳. (موسیقی) بم بودن صدا.〈 ثقلِ سامعه: سنگینی گوش.
-
جستوجو در متن
-
اثقال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'asqāl ۱. [جمعِ ثِقْل] = ثِقْل۲. [جمعِ ثَقَل] = ثَقَل
-
گرانی گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گرانیگاه› (فیزیک) gerānigāh مرکز ثقل.
-
سنگینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) sangini ۱. سنگین بودن.۲. گرانی؛ ثقل.۳. [مجاز] وقار؛ متانت.
-
مرکز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مراکز] markaz ۱. میان دایره؛ نقطۀ وسط دایره.۲. محل اقامت شخص یا حاکم و والی؛ پایگاه.۳. محل؛ مکان.۴. [قدیمی، مجاز] دنیا؛ جهان.〈 مرکز ثقل: (فیزیک)۱. گرانیگاه.۲. جایگاه اصلی چیزی.
-
گرانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ga(e)rāni ۱. [مقابلِ ارزانی] گران بودن: ◻︎ ابر آبستن دُرّیست گران / وز گرانیش گهر ارزان است (انوری: ۸۰).۲. [مقابلِ سبکی] سنگینی: ◻︎ یار لاغر نه سبک باشد و فربه نه گران / سبکی به ز گرانی به همه روی و شمار (فرخی: ۹۸).۳. (اسم) (فیزیک) [مجاز...