کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثبّات انتقال بازخوردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ثبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی] sabbāt ۱. ثبتکننده.۲. کارمندی که نامهها را در دفتر ثبت میکند؛ اندیکاتورنویس.
-
ثبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ثَبات] so(a)bāt ۱. پایداری؛ دوام؛ پایدار بودن چیزی.۲. برقرار بودن؛ بر یک حالت بودن؛ تغییر نکردن.۳. مقاومت؛ استقامت.〈 ثبات قدم: [مجاز]۱. پایداری.۲. پابرجا بودن در امری.