کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثبت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تدوین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tadvin ۱. اشعار یا مطالبی را در یک دفتر جمع کردن؛ دیوان ساختن.۲. چیزی در دیوان ثبت کردن.۳. فراهم آوردن و تٲلیف کردن.۴. (سینما) کنار هم چیدن بخشهای فیلمبرداریشده برای تنظیم کردن آنها بر اساس فیلمنامه.
-
الکتروکاردیوگراف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [فرانسوی: électrocardiographe] (پزشکی) 'elect[e(o)]rokardi-yog[e]rāf ثبت کردن فعالیتهای الکتریکی عضلۀ قلب بهوسیلۀ دستگاهی که گالوانومتر دقیقی دارد.