کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تک … پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تک بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] takband کمربندی که از پشم یا ابریشم ببافند و در یک سر آن تکمه یا مهره و در سر دیگرش حلقه بدوزند و هنگامی که بخواهند به کمر ببندند مهره را در حلقه بیندازند: ◻︎ سنگ تکبند قلندر کشتی تجرید را / از پی تسکین به بحر بینوایی لنگر است (جامی: م...
-
تک رو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) takro[w] ۱. آنکه تنها به راهی برود.۲. کسی که تنها از پی امری برود یا به کاری بپردازد.
-
تک سوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) taksavār کسی که در سواری و تاختوتاز نظیر و همتا نداشته باشد؛ یکسوار؛ یکهسوار.
-
تک لپه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) taklappe گیاهی که دانههای آن دارای یک لپه باشد، مانند گندم و ذرت؛ ذوفلقه.
-
تک یاخته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (زیستشناسی) takyāxte جانوری که بدنش از یک سلول تشکیل یافته؛ تکسلولی؛ پروتوزوئر؛ آمیب.
-
غرم تک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] qormtak آنکه مانند میش کوهی بدود.
-
راست تک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] rāsttak ۱. راستدو.۲. راسترو.۳. آنکه راست و مستقیم میرود.۴. اسبی که راست میدود.
-
جستوجو در متن
-
یک یک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹یکایک، یکبهیک› yekyek ۱. تکتک؛ یکییکی.۲. یکی پس از دیگری.
-
دوندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) davandegi تکودو؛ عمل دونده.
-
قعر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: قُعُور] qa'r ته؛ تک؛ گودی و ته چیزی.
-
آحاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَحَد] 'āhād ۱. = احدْ۲. (ریاضی) گروه اول اعداد، شامل عدد ۱ تا ۹؛ یکان.۳. تکتک مردم.
-
چهارآس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. فرانسوی] ča(ā)hār[']ās چهار تکخال؛ چهار ورق از ورقهای گنجفه که بر آنها نقش تکخال است. Δ در بازی آس برنده است و بالاتر از ورقهای دیگر است.
-
چاه بن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čāhbon بن چاه؛ ته چاه؛ تک چاه.
-
پرتره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: portrait] (هنر) port[e]re در نقاشی، طرح صورت انسان؛ تکچهره؛ نقاشی صورت.