کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (زیستشناسی) [قدیمی] tak[k]e ۱. بز نر.۲. بزی که پیشاپیش گله حرکت کند؛ پیشرو گله؛ نهاز.
-
تکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹تک› tekke ۱. لقمه.۲. پاره؛ قطعه؛ پارهای از چیزی.〈 تکهتکه: (قید) قطعهقطعه؛ پارهپاره.
-
واژههای مشابه
-
چل تکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹چهلتکه› čeltekke ۱. پارچهای که از تکههای رنگارنگ دوخته شده باشد.۲. نوعی توپ که از تکههای مختلف تشکیل شده است و اغلب در فوتبال مورد استفاده قرار میگیرد.
-
چهل تکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. ترکی] čeheltekke =چلتکه
-
جستوجو در متن
-
کسره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کسرَة، جمع: کسرات] [قدیمی] kesre تکهای از یک چیز شکسته و خردشده؛ تکه.
-
بکسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bokse تکهای از گوشت.
-
سحایب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سحائب، جمعِ سَحابَة] [قدیمی] sahāy(')eb تکههای ابر.
-
لته پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lat[t]epāre تکهپارچۀ کهنه.
-
گوشت پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] guštpāre پارهای از گوشت؛ تکۀ گوشت.
-
تک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tek تکه؛ لقمۀ طعام.
-
جمر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] jamr اخگر؛ تکۀ آتش.
-
ققسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [عامیانه] qoqosi تکۀ بریدهشده از انار.
-
پارگک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ پاره] [قدیمی] pāre(a)gak تکۀ کوچک از چیزی؛ اندک.