کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تپش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تپش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) tapeš ۱. بیآرامی؛ اضطراب؛ بیقراری.۲. [مجاز] تحرک؛ لرزش.۳. ضربان قلب.
-
جستوجو در متن
-
تفش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] tafeš تپش؛ تف؛ گرمی؛ حرارت.
-
تاباک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تاپاک، تپاک› [قدیمی] tābāk ۱. تب.۲. تپش؛ اضطراب؛ بیقراری.
-
دلهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مجاز] delhore ۱. تپش دل بهسبب ترس ناگهانی.۲. تشویش؛ اضطراب.
-
تخس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tax[a]s ۱. تفس؛ گرمی؛ حرارت.۲. تپش دل از غم و رنج.
-
تپ تپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹تاپتاپ› [عامیانه] teptep ۱. صدای تپش سریع قلب.۲. صدایی که از کوبیدن دست به چیزی میانتهی برخیزد.
-
ضربان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] zarabān ضربههای متوالی با فواصل زمانی یکسان.〈 ضربان قلب: (زیستشناسی) زدن قلب؛ تپیدن دل؛ تپش قلب.
-
شهین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسبوب به شاه) ‹شاهین› [قدیمی] šahin ۱. مربوط به شاه.۲. (اسم مصدر) تپش؛ لرزش.۳. (اسم) (زیستشناسی) صمغ نوعی درخت.۴. (اسم) (موسیقی) نوعی ساز که از امروزه میان رفته است.