کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تپانچه زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ملاطمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ملاطَمة] [قدیمی] molātemat به یکدیگر سیلی زدن؛ به هم تپانچه زدن.
-
چک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چچ› čak ۱. ضربه که با دست به گونۀ کسی زده شود؛ سیلی؛ تپانچه.۲. (کشاورزی) [قدیمی] وسیلهای که با آن خرمن کوفته را بر باد میدهند تا کاه از دانه جدا شود؛ هسک؛ افشون؛ چارشاخ.۳. [قدیمی] مشتۀ پنبهزنی.〈 چک زدن: (مصدر لازم) سیلی زدن.