کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تِلْخَکْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تلخک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تلخه› talxak ۱. (زیستشناسی) = کاسنی۲. [عامیانه] = تریاک
-
واژههای همآوا
-
تلخک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تلخه› talxak ۱. (زیستشناسی) = کاسنی۲. [عامیانه] = تریاک
-
جستوجو در متن
-
تلخ جکوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] talxjakuk = تلخک
-
تلخ جوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] talxjuk = تلخک
-
تلخ دانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] talxdāne = تلخک
-
تلخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) talxe ۱. (زیستشناسی) = تلخک۲. (زیستشناسی) = صفرا۳. [عامیانه] = تریاک
-
زوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زیوان› (زیستشناسی) [قدیمی] zo(e)vān دانۀ گیاهی شبیه گندم که در مزارع گندم میروید؛ تلخه؛ تلخک.
-
کاسنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کاشنی، کسنی، کسنه› (زیستشناسی) kāsni گیاهی خودرو با برگهای کرکدار، ساقهای کوتاه، و گلهای آبی که ریشه، برگ، و دانۀ آن مصرف دارویی دارد؛ تلخک؛ تلخجوک؛ تلخجکوک؛ انگوپا؛ انوپا؛ هندبید. Δ هرگاه دانههای تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود ط...