کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُمّ کِز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: tum] (پزشکی) [قدیمی] tam = آبمروارید: ◻︎ نرگس نشان سروری اندر جبین تو / بیند اگرچه در بصرش آفت تم است (ابنیمین: ۲۴).
-
تم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thème] tem ۱. (ادبی) موضوع؛ مبحث.۲. ماده؛ مایه.۳. (ادبی) موضوع انشا.۴. (موسیقی) زمینۀ یک آهنگ موسیقی؛ آهنگی که موضوع یک قطعه موسیقی است؛ موضوع یا ملودی مقدم یک آهنگ.