کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُرَابٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tarāb چکه؛ ترشح؛ تراوش آب یا مایع دیگر از ظرفی: ◻︎ اگر تراب ز دست تو یابدی باران / بهجای سبزه زبرجد برون دمد ز تراب (امیرمعزی: ۴۱).
-
تراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَترِبَة و تِربان] torāb خاک؛ زمین.
-
واژههای همآوا
-
تراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tarāb چکه؛ ترشح؛ تراوش آب یا مایع دیگر از ظرفی: ◻︎ اگر تراب ز دست تو یابدی باران / بهجای سبزه زبرجد برون دمد ز تراب (امیرمعزی: ۴۱).
-
تراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَترِبَة و تِربان] torāb خاک؛ زمین.